مهارت ابراز وجود، نه گفتن و خروج از مهر طلبی در روابط
در این مقاله، موقعیت واقعی فردی را بررسی میکنیم که:
– مسئولیت کامل مراقبت از مادر سالمند خود را به تنهایی به دوش میکشد در حالیکه هیچ کمکی از خواهر های خود دریافت نمی کند
– این در حالی است که در روابط، از «دادنِ بیشتر از حد» و «نگرفتنِ متقابل» خسته شده است
این موقعیت را با رویکرد تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis) بررسی میکنیم تا ببینیم مشکل دقیقاً کجاست و راهحل عملی برای یک ارتباط موثر چیست.؟
—
تحلیل رفتار متقابل میگوید هر انسان از سه حالت روانی رفتار میکند:
– **والد**
– **بالغ**
– **کودک**
در این الگو، فرد مورد بحث غالباً در یکی از این دو حالت قرار میگیرد:
– **کودک سازگار**
– یا «بالغ ناتوان از مطالبه»
—
بررسی کودک سازگار ؛
من خوب باشم، تا شما راضی باشید
کودک سازگار میگوید:
– «اشکالی ندارد، خودم انجام میدهم»
– «حالا مهم نیست»
– «ناراحت نشوند بهتر است»
– «اگر من نکنم، کار زمین میماند»
در رابطه با خواهران، این حالت کاملاً فعال است:
فرد بار اصلی مراقبت را به دوش میکشد، ناراحت میشود، اما درخواست قاطع و مشخصی مطرح نمیکند یا بعد از اولین مقاومت عقب مینشیند.
نتیجه:
– فرسودگی
– خشم فرو خورده
– احساس بیعدالتی
– و در نهایت، سرزنش خود
—
### روابط خواهرانه از منظر «کودک سازگار» در برابر «والد»
اغلب واکنش خواهران این فرد در مراقبت از مادر در این موقعیت، از موضع **والد** است:
– «تو بهتر بلدی»
– «حالا ببینیم»
– «من سرم شلوغه»
– «الان نمیتونم»
وقتی این پاسخها میآید، اگر فرد از کودک سازگار پاسخ بدهد:
– سکوت میکند
– کوتاه میآید
– یا همه چیز را دوباره خودش به عهده میگیرد
اینجا رابطه «والد – کودک» تثبیت میشود؛
و در این رابطه، کودک درون این فرد همیشه بیشتر میدهد و کمتر میگیرد.
–
مهرطلبی در ارتباط با دیگران
فرض کنید این فرد در موقعیتی دیگر، از دوستانش به خاطر اینکه او را نادیده می گیرند دلخور است،
مثل
– تعارف مداوم خوراکی به دوستانش و انتظار دریافت متقابل از آنها و ناراحت شدن وقتی طرف مقابل چیزی برنمیگرداند
در تحلیل رفتار متقابل، این رفتار از «بالغ» نمیآید؛
از **کودکی میآید که دیدهشدن و ارزشمندی را از راه تأیید دیگران میخواهد.**
مشکل اصلی این نیست که «چرا طرف مقابل خوراکی نداد»
مشکل این است که:
> «خواسته واقعی بیان نشده و به جای آن، تعارف جایگزین شده است.»
اینجا پای مفهوم **رودرواستی** وسط است:
دادن بدون درخواست،
و ناراحتی بدون بیان.
یعنی بالغ این فرد هم بدرستی کار نمی کند
### اینجا دقیقاً بالغ چرا کار نمیکند؟
در این موقعیت، فرد نه فقط در «کودک سازگارِ مهرطلب» است،
بلکه **بالغش هم وارد معامله نشده** و کنار ایستاده است.
چطور؟
چون بالغ وظیفهاش اینهاست:
– تشخیص نیاز واقعی
– انتخاب رفتار متناسب با هدف
– بررسی پیامد رفتارش
اما این فرد:
– نیازش دیدهشدن و توجه متقابل است
– ولی رفتارش تعارف خوراکی است
– و انتظارش ذهنخوانی طرف مقابل
این یعنی:
> رفتار ≠ نیاز واقعی
وقتی بین این دو شکاف میافتد، **بالغ عملاً معلق میشود**
و کودک با ابزارهای غیرمستقیم وارد عمل میشود.
—
### کودک مهرطلب چه معاملهای راه میاندازد؟
پیام نانوشته این رفتار این است:
> «من میدهم، تو هم باید متقابلاً مرا ببینی.»
اما این پیام:
– گفته نمیشود
– شفاف نیست
– و مسئولیتش به گردن طرف مقابل انداخته میشود
پس اگر طرف مقابل چیزی برنگرداند،
کودک نتیجه میگیرد:
> «من مهم نیستم.»
اینجا نیز مهار مهم نباش در سطح کودک فعال می شود
در حالی که بالغ اگر فعال بود، همینجا میگفت:
> «من دارم بدون درخواست میدهم و انتظار دارم.»
—
### بالغ اینجا دقیقاً باید چه کار بکند؟
# ۱. قطع رفتار جایگزین
اولین حرکت بالغ **حذف تعارفهای ناخودآگاه** است.
نه از سر قهر،
نه از سر حسابوکتاب،
بلکه از سر آگاهی.
بالغ میپرسد:
> «من چرا دارم این خوراکی را تعارف میکنم؟
برای لذت خودم یا برای گرفتن تأیید؟»
اگر پاسخ «برای دیدهشدن» است،بالغ اجازه ادامه این رفتار را نمیدهد.
# ۲. برگرداندن مسئولیت نیاز به خود
بالغ میگوید:
> «نیاز به توجه و متقابل بودن، نیاز من است.
بیانش هم مسئولیت من است.»
پس بهجای تعارف، یکی از این کارها را میکند:
– مستقیماً درخواست میکند
– یا اگر اهل درخواست نیست، انتظار را حذف میکند
مثلاً:
> «امروز من آوردم، دفعه بعد تو بیار.»
این جمله ساده، یعنی ورود بالغ.
# ۳. خروج از رودرواستی
رودرواستی یعنی:
> «نتوانستنِ گفتن خواسته با صدای واضح.»
بالغ عمداً رودرواستی را میشکند، حتی اگر اضطراب بالا برود.
نه با بیادبی،
نه با کنایه،
بلکه با شفافیت.
مثلاً:
> «راستش وقتی همیشه من تعارف میکنم و متقابلی نیست، حس خوبی ندارم.»
همین جمله، یعنی عبور از کودک به بالغ.
# ۴. تحمل اضطراب بالغشدن
واقعیت مهم این است:
بالغ شدن **اولش حال خوش ندارد**.
– کودک مهرطلب = ناراحت ولی آشنا
– بالغ قاطع = مضطرب ولی سالم
این فرد باید بداند:
> اگر الان اضطرابِ نگفتن را تحمل نکند،
سالها ناراحتی نگفتن را تحمل خواهد کرد.
# ۵. پذیرش این واقعیت تلخ ولی آزادکننده
بالغ میپذیرد:
> همه آدمها قرار نیست متقابل بدهند
و این، ارزش او را تعریف نمیکند.
کودک میگوید:
> «اگر نداد، یعنی من دوستداشتنی نیستم.»
بالغ میگوید:
> «او انتخاب خودش را کرده؛
من انتخاب میکنم که چگونه ادامه بدهم.»این مسئله با «مهربانتر شدن» حل نمیشود.با **بالغتر شدن** حل میشود.
یعنی:
– کمتر تعارف کردن
– بیشتر درخواست کردن
– کمتر انتظار ذهنخوانی
– و بیشتر احترام به نیاز خود
تا زمانی که این فرد:
– تعارف را جایگزین خواسته کند
– ناراحتی را پنهان کند
– و مسئولیت را به بیرون بیندازد
همان الگوی مهرطلبی تکرار میشود،
فقط آدمها عوض میشوند.
بالغ یک فرد با شخصیت سالم چه کار متفاوتی میکند؟
بالغ نه مهرطلب است، نه طلبکار.
بالغ:
– نیازش را میشناسد
– خواستهاش را شفاف میگوید
– و منتظر ذهنخوانی دیگران نیست
—
### چگونه در برابر «والدِ دیگران»، بالغانه بایستیم؟
#### ۱. بیان واقعیت، نه مظلومیت
❌ «خیلی خسته شدم، دیگه نمیتونم»
✅ «در حال حاضر بیشتر مسئولیتهای مراقبت از مادر بر عهده من است و این برایم قابلادامه نیست.»
—
#### ۲. درخواست مشخص و محدود
❌ «باید کمک کنید»
✅ «هر کدام از شما هفتهای دو شب مسئول رسیدگی به مادر باشید.»
درخواست بالغ:
– عدد دارد
– زمان دارد
– مرز دارد
—
#### ۳. عدم عقبنشینی در برابر مقاومت
وقتی پاسخ میآید:
– «سرم شلوغه»
– «حالا ببینیم»
پاسخ بالغ:
> «میفهمم سرت شلوغه. من از هفته آینده فقط این میزان مسئولیت را میپذیرم.»
نه جر و بحث
نه توضیح اضافی
نه توجیه
—
۴. تکرار آرام و قاطع
بالغ یک بار نمیگوید و له نمیشود.
او جملهاش را با آرامش تکرار میکند:
> «من بیش از این حجم مسئولیت را نمیپذیرم.»
—
اگر دیگران باز هم کمک نکردند چه؟
اینجا یکی از سختترین بخشهاست.
بعضی خانوادهها حتی در برابر درخواست بالغ هم تغییری نمیکنند.
در این وضعیت، خطر اصلی **احساس گناه مزمن** است.
—
### تمایز حیاتی: مسئولیت ≠ فداکاری نابودکننده
باور ناهشیار کودک سازگار:
> «اگر من انجام ندهم، آدم بدی هستم.»
بازتعریف بالغ:
> «من مسئول مراقبت هستم، نه مسئول نابود کردن خودم.»
بالغ میپذیرد:
– ناراحتی طبیعی است
– غم طبیعی است
– اما گناه فلجکننده نیست
—
### تفکیک «غم» از «گناه»
✅ غم = احساس انسانی
❌ گناه = برنامهریزی مخرب
بالغ میگوید:
> «غمگینم از شرایط، اما مقصر نیستم.»
خروج از نقش «من تنها ناجی هستم»
تا زمانی که فرد خود را تنها نجاتدهنده بداند:
– دیگران مسئولیتپذیر نمیشوند
– الگوی خانواده تغییر نمیکند
کاهش تدریجی مسئولیت حتی اگر ناراحتکننده باشد
گاهی تنها راه شکستن این چرخه است.
—
جمعبندی
مسئله این افراد، ضعف شخصیت یا بیعرضگی نیست.
مسئله، **گیر افتادن در نقش کودک سازگار** است.
راهحل:
– حذف مهربانی نیست
– دعوا کردن نیست
– والد شدن یا پرخاش نیست
راهحل:
1. ایستادن روی بالغ
2. گفتن خواسته شفاف
3. داشتن مرز مشخص
4. رها کردن احساس گناه
بالغ یعنی:
> «من انسان مسئولم، نه شهید خانواده.»
اگر احساس میکنید در روابطتان بیش از حد میدهید،
نه گفتن برایتان سخت است،
در برابر والدِ دیگران کوچک میشوید
و از درون خستهاید،
یادگیری کار با جنبه **بالغ**، عزت نفس و ارتباط قاطع، یک مهارت آموختنی است.
ساختار شخصیت کودک والد بالغ را بیشتر بشناسید ؛
ساختار شخصیت- سه حالت شخصیتی (والد -بالغ -کودک ) درTA
برای آشنایی عمیقتر با این مفاهیم و تمرینهای کاربردی، میتوانید از پکیج آموزشی **«از عزت نفس تا ارتباط مؤثر»** استفاده کنید؛
جایی که قدمبهقدم یاد میگیرید چگونه بدون احساس گناه،
خودتان باشید و رابطههای سالمتری بسازید.
لینک خرید پکیج از عزت نفس تا ارتباط موثر (رویکرد TA)
برای آشنایی با مفاهیم تحلیل رفتار، لینک های زیر را کلیک کنید :
ساختار شخصیت- سه حالت شخصیتی (والد -بالغ -کودک ) درTA
شناخت مهار Injunction – رانه Driver – اجازه Permission – جهت خوددرمانی با TA





