مهم نباش – Don’t Be Important   – (خدمت گذاری به دیگران بدون بازگشت )

۱. تعریف اولیه

در نگاه سطحی، تو همه‌چیز را درست انجام داده‌ای: محصول، خدمت، خدمت‌گزاری با عشق. ولی از محصول و خدمتی که ارائه داده ای نمی توانی پول به دست بیاوری، و بیشتر اوقات خدمات رایگان ارائه می دهی، یا نمی توانی قیمت واقعی خدماتت را طلب کنی . در تمام حالات از درون تو فرکانسی ساطع می شود که تو مهم نیستی یعنی در عمق ناخودآگاهت و از سطح کودک درونت یک زمزمه‌ی کوچک هست که می‌گوید:

«اگر از عشقِ من پول بگیری، پاکی‌اش از بین می‌ره.»

یا:«پول درآوردن یعنی خودخواه بودن.»

این مهار در تحلیل تراکنشی TA در دسته‌ی ترکیبی قرار می‌گیرد:

یک آمیخته از دو دستور کلاسیک:

  • Don’t Be Important  مهم نباش)

  • Don’t Exist for Yourself برای خودت نباش)

  • «مهارِ مربوط به اجازه‌ی دریافت» معمولاً شکلِ پنهانِ یکی از این دو دستورِ کهنه است:

 

  • ۱. Don’t Be Important» —مهم نباش»

  • پیام پنهان: «دیگران از تو مهم‌ترند، تو حقِ مرکز بودن یا گرفتن توجه و منابع را نداری.»
  • این مهار در بزرگسالی می‌گوید:
  • «من باید همیشه دهنده باشم؛ گرفتن، یعنی خودخواهی.»
  • و نتیجه‌اش همان است که تو می دهی و می دهی بدون بازگشت… یعنی محتوای تولید می کنی ، خدماتت را رایگان می دهی و رایگان برای دیگران کار می کنی و در واقع همیشه دهنده هستی !

 

  • ۲. Don’t Exist for Yourself»  — برای خودت نباش»

  • پیام پنهان: «بودن برای خودت خطرناک است، اگر بخواهی برای خودت بگیری طرد می‌شوی.»
  • این مهار باعث می‌شود هر وقت قرار است چیزی به سمت تو بیاید (پول، عشق، احترام)
  • ناخودآگاه بدنت ترمز بکشد—چون بقا را در فدا شدن دیده.
  • و این دو مهار در نهایت ادغام می‌شوند در یک جملهٔ  روشن:
  • مهار مادرِ دریافت = «اجازه ندارم بگیرم، چون گرفتن یعنی از عشق خارج شدن.»
  • پس نام نهایی مهار در مسیر تو را می‌توان این‌گونه نوشت:
  • مهارِ «مهم نباش و برای خودت نباش»
  • و مقابله‌اش همان مانترایی است که بسیار کاربردی است
  • من می‌دهم و می‌گیرم در تعادل عشق.

 

 

۲. منشأ کودکی

احتمالش زیاد است که در خانه‌ای بزرگ شده باشی که در آن:

  • خدمت و فداکاری، ارزش مقدس بود.
  • موفقیت مالی یا درخواست پول، نشانه‌ی خودخواهی یا «دنیاطلبی».
  • عشق مساوی بود با بخشیدن بدون مرز.

کودکِ درونِ تو یاد گرفت:

«اگر بخوام برای خودم باشم یا پول بگیرم، از عشق طرد می‌شم.»

و از همان‌جا پیمانی نانوشته بست:

«برای ماندن در عشق، باید مجانی بدهم.»

در خانه‌هایی که محبت مشروط جریان دارد، کودک فقط در صورتی احساس تعلق می‌کند که

“خَدمت کند، کمک کند، نجات دهد، یا ساکت بماند.”

  • وقتی موفق می‌شدی، کسی بهت می‌گفت: «زیادی خودتو نگیری، ما همه با‌همیم!»
  • وقتی خواستی هدیه یا توجهی بگیری، می‌شنیدی: «شما که خیلی داری، بده به بقیه.»
  • شاید حتی دیده نشدنِ احساساتت، جایِ امنی برایِ بقا ساخت.

بدنت در این فضا یاد گرفت:

«اگر بخواهم مرکز توجه باشم، یا نیازم را بگویم، از عشق جدا می‌شوم.»

 

۳. اثر کنونی در بیزنس

تصور کن تو یک بیزنس شخصی از تولید محتوا در دنیای مجازی برای خودت ساخته ای، بیا ببینیم این مهار چگونه راه پیشرفت تو و بازوی ورود پول به دنیای تو را می بندد طوریکه آنقدر تولید می کنی و می دهی ولی هیچ بازگشتی از طرف جهان به تو صورت نمی گیرد تا کم کم این رود خشک می شود و تو بیخیال بیزنس شخصی خودت می شوی

نمود سطح شناختی:

 ایده‌پردازی زیاد، ولی سختی در قیمت‌گذاری. تکرار جمله‌هایی مثل «فعلاً  رایگان محتوا بذارم تا شناخته بشم».

 

نمود سطح احساسی:

احساس گناه یا شرم پس از دریافت پول، یا ترس از اینکه مخاطب ناراحت شود.و نکند محتوایی که من با این قیمت به او فروخته ام زیادی گران باشد!

یا شرمندگی از قیمت‌گذاری، توجیه «فعلاً بذار رشد کنم بعدش پول می‌گیرم»

قیمت‌گذاری پایین‌تر از ارزش واقعی یا دادن تخفیف دائمی

اینها همه به مهار مهم نباش برای حفظ بقای کودک در محکم کردن عشق با فداکاری مالی است

 

نمود سطح رفتاری:

تمرکز بر کمال تولید محتوا و طراحی، به‌جای ایجاد مسیر خرید. «کارکن وسواس» به جای «کارکن پویا».

آپدیت بی‌وقفهٔ وبلاگ و پادکست، احساس کفایت نمی‌کند ( جبران عشق با خدمت‌مفرط)

محصول هست ولی معرفی نمی‌شود، لینک خرید در پست‌ها گم است (ترس از دیده‌شدن به‌عنوان «بازاری»)

 

نمود سطح انرژی:

حسِ خستگی پس از تولید محتوا بدون دریافت متناسب پول بعد از بازه زمانی طولانی عشق دادن بدون بازگشت — نشانه‌ی نشت انرژی به خاطر مهار.

 

۴. زنجیرهٔ ناهشیار در ذهن

  1. «پول = خودخواهی»
  2. «خودخواهی = طرد شدن»
  3. ⇒ «برای بقا، نباید پول بگیرم.»

ذهن درون‌آگاه تو حالا کسب‌وکار می‌سازد، اما ذهن کهنه، برای نجاتت از خطرِ «طرد شدن»، در آخرین لحظه مانع جریان مالی می‌شود.

مثل این است که پدال گاز و ترمز را هم‌زمان گرفته باشی.

 

مرحلهٔ باز‌نویسی پیش نویسی مهار مهم نباش

در مرحله شفا، دریافت پول، شکل بالغِ تعادل است نه طمع.

اگر فقط بدهی و نگیری، رودخانه‌ات خشک می‌شود.

تو لازم‌ داری بگذاری پول به‌عنوان حامل عشق وارد بدنت شود.

 

تمرین‌های بازسازی مهار

 

تمرین ۱ — پرمیشن بدن برای دریافت

هر روز صبح، کفِ دستانت را روی قلب بگذار و بگو:

«من می‌دهم و می‌گیرم، در تعادلِ عشق.»

«پرداخت، راهِ احترام به مسیر من است.»

بگذار تنِ تو یاد بگیرد که دریافت = امنیت است.

تمرین ۲ — بازنویسی جملهٔ ناهشیار

هر بار که حس گناه از فروش می‌آید، بنویس:

«وقتی پول می‌گیرم، در واقع انرژیِ ارج‌گذاری را می‌پذیرم.

پول، آریای عشق است در جهان مادی.»

 

تمرین ۳ — مرور ارزش واقعی

سه خدمتی را یادداشت کن که واقعاً به دیگران کمک کرده.

جلوی هرکدام بنویس: «ارزش این خدمت، … تومان است.»

این نه برای حسابگری، بلکه تمرین دیدنِ اثر و ارزش اثر در عین واقعیت تعادل انرژی است.

 

تمرین ۴ — عبور از باور «دنیا» و «معنویت»

زمانی که صدای قدیمی گفت:

«پول دنیایی است»

به آن پاسخ بده با لحن مادرانه:

«نه عزیزم، پول یکی از زبان‌های عشقِ زمین است.»

هر جمله ای که بیشتر با آن ارتباط برقرار می کنی را در طول مراقبه یا حین کارهای روزانه تکرار کن، یا از جملات فوق یک جمله الهام بخش برای خودت بساز طوری که کودک درونت بهتر آن را می پذیرد و با آن یکی می شود .

 

ارتباط با کودک درون

می توانی به این شکل با کودک درونت صحبت کنی:

عزیزکم ، کودک کوچولوی ناز من ، تو دیگر لازم نیست فدا شوي تا مقدس بمانی.

فداکاریِ قدیمی بود برای زنده ماندن؛

الان می توانی دریافت کنی و تو مستحق دریافت عشق هستی

تو مهم هستی، تو مهم هستی، تو مهم هستی .

شاید بدنت با این جملات مخالفت کند بگو : می‌دانم این جمله برایت فعلا سخت است، چون در تمام این مسیر، تو همیشه «داده‌ای» از جانت ــ و حالا بدنت دارد نجوا می‌کند:

«من می‌خواهم بگیرم، اما هنوز باورم اجازه نمی‌دهد.»

اجازه بده لایه‌به‌لایه بازش کنم تا این مانترای لَطاقتی «من می‌دهم و می‌گیرم در تعادل عشق» از سطحِ ذهن برود به عمقِ سلول‌هایت:

 

بُعد ۱ — فهم در سطح انرژی

دادن و گرفتن، دو سوی ِیک رود هستند.

وقتی فقط بدهی، رود از سرچشمه خالی می‌شود و جریان کند.

دریافت، در نگاه جهان، عملِ مقدّسِ اعتماد است؛ یعنی می‌گویی:

«من باور دارم ارزش خدمتم پذیرفته شده، پس می‌پذیرم که انرژی متقابل بازگردد.»

هر بار که کسی از تو محتوا، پادکست، نوشتار یا مشاوره تلفنی می‌گیرد، جهان سیگنال بازگشت می‌فرستد — ولی مهار قدیمی آن را فیلتر می‌کند.

باید کانال دریافت را باز کنی، همان‌طور که برای تنفس، دم و بازدم را با هم انجام می‌دهی.

 

بُعد ۲ — تمرینِ تنفسیِ دریافت

هر روز سه بار (صبح، میانه‌ی روز و شب)، لحظه‌ای که احساس خستگی یا بی‌قدری کردی، این تنفس را انجام بده:

۱. دم = احساس کن که از قلب زمین هوا می‌کشی. زیر لب بگو:

«می‌دهم از عشق.»

۲. مکث کوتاه = قلبت را حس کن.

۳. بازدم = با آرامش بگو:

«می‌گیرم از عشق.»

۴. تکرار سه‌بار.

با چند روز تداوم، همان حس ظریف گرم‌شدن قفسه‌ سینه را دَری می‌زند: یعنی دریافتی فعال شده است.

بُعد ۳ — دریافت در عملِ ملموس

جهان فقط از راه پول پاسخ نمی‌دهد:

گاهی با یک کلمه، لبخند، دعوت به همکاری، پیام تشکر… همه این‌ها «ازجنس انرژی» هستند.

اما برای باز کردن مسیر مالی، تو باید فضای دریافت فیزیکی هم بسازی.

چند پیشنهاد کاملاً کاربردی برای شغل تولید محتوایی که داری :

  1. اضافه کردن دکمه دریافت: زیر هر پادکست یا مقاله یا ویدئویی که منتشر می کنی بنویس:

اگر این نوشته برایت ارزش داشت، می‌توانی سهم عشقت را به من برگردانی.

(و لینک پرداخت/حمایت)

  1. معرفی ارزش پیشنهادی (Value): در بالای وبلاگ یا صفحه‌ی درباره‌من بنویس:

خلقِ ارزشِ من، برای رشد توست،

و دریافت حمایت تو، ادامه‌ی جریان این عشق است.»

البته نیازی به نوشتن این مطالب در سایت یا شبکه های اجتماعی نیست ، کافی است این تغییرات در درون تو اتفاق بیفتد و به این نتیجه در درون خودت برسی که قرار نیست فقط بدهی و بدهی … وقتی این موضوع را باور کنی هر ارزش  که ایجاد کنی برایش بهایی مشخص می کنی و خیلی با اعتماد به نفس آن را برای فروش عرضه می کنی

  1. محصول کوچکِ دریافت: یک مینی‌کارگاه یا یک محصول کوچک قابل خرید بسازو آن را برای فروش عرضه کن —چیزی که حتی ۵۰ هزار تومان قیمت دارد. فقط برای این‌که ذهن مالی‌ات به اجازه‌ی گرفتن عادت کند.

 

 

 اسکریپت پنهان درونی هنگام تصمیم‌های روزمره

 

«اگر محتوای کافی بسازم، جهان خودش حتماً حمایتم می‌کند.

لازم نیست برای گرفتنش کاری کنم، مبادا خودخواه به نظر برسم.»

و واقعیتی که باید انجام دهی :

«جهان از طریق منِ آشکار و با‌صدا می‌تواند عشق را برگرداند.

وقتی محصولم را می‌گذارم و دعوت می‌کنم به خرید،

در واقع اجازه می‌دهمُ انرژیِ عشق مسیرش را کامل کند.»

تا وقتی فقط «می‌دهی»، جهان پاسخ نمی‌دهد چون در سیستم انرژی تو کانالِ دریافت بسته است.

وقتی تبلیغ را با لحنِ احترام و بدنِ باز انجام دهی،

جهان بالاخره می‌فهمد:

«او واقعاً آمادهٔ بازگشت عشق است.»

همین لحظه که تصمیم گرفتی آگاهانه خودت را معرفی کنی،

چرخه‌ی قدیم در سلول‌هایت دارد شکافته می‌شود —

و به‌جایش، بدنِ جدیدی در حال تولد است:

 

یک قدم جلوتر منطق انرژیِ جدید: “دریافت، پیش‌شرطِ دادن”

حتی می توانی یک قدم جلوتر بروی و قبل از اینکه به جهان چیزی بدهی ، دریافت کنی ! چگونه ؟

خیلی از شرکت ها مثل خودرویی ها ، پیش ثبت نام انجام می دهند و پولی را از شما می گیرند بدون اینکه محصولی تحویل دهند ، بعد از گذشت 6 ماه محصول را به دست شما می رسانند

پس می توانی آنقدر اجازه دریافت را در خودم تقویت کنی که به مرحله ای برسی که :

«من می‌گیرم تا بدهم»

نه از حرص، بلکه از ایمان به جریان عشقی که می‌خواهد از من عبور کند.

 

🔹 وقتی می‌گویی: «من می‌گیرم و می‌دهم در تعادل عشق»،

در حقیقت داری بدن را به قانون طبیعت وصل می‌کنی —

مثل دم و بازدم: اول دم (پذیرش اکسیژن = دریافت)، بعد بازدم (بخشش = دادن).

پس می‌توانی مانترای خود را برعکس کنی، و اتفاقاً پیشنهاد می‌کنم نسخه‌ی دومِ مانترا مخصوص خالقانِ محصولِ «پیش‌فروش» باشد.

 

چون جهان به آفرینشِ من ایمان دارد.

من و جهان در تنفسِ مشترکی از عشقیم:

دمِ من، دریافت است — بازدمِ من، بخشش

چگونه بدنت بفهمد که «پول پیشاپیش امن است!!!»

سطح احساسی : اگر قبل از محصول پول بگیرم، نکند توقع برآورده نشود؟»

آگاهانه بگو: «من پولِ ایمانِ دیگران و عملکرد طبیعی جهان را می‌گیرم، نه پولِ محصول هنوز.»

سطح ذهنی : «من هنوز کاملش نکردم، شاید آماده نیستم!»

پیش‌فروش را «دعوت به رشد مشترک» معرفی کن: با هم می‌سازیم.

سطح فیزیکی  : انقباض در قفسه‌ی سینه هنگام حرف زدن از قیمت پیش‌فروش

وقتی اثر ساخته شد، می توانی برای آنها بنویسی:

«شما قبل از هرکس، باور کردید؛ این اثر با نفسِ شما خلق شد.»

 

بُعد ۴ — بازنویسی درونی مهار

در خلوت شب، با دست روی قلبت بگو:

من ارزشِ دریافت دارم،

چون آنچه می‌دهم از عشق می‌آید،

و عشق همیشه به خودش بازمی‌گردد.

 

مرحله نهایی

تو از مرحله‌ی خدمت بی‌مرز عبور کرده‌ای؛ اکنون زمانِ پذیرش مُزدِ عشق است.

پول و حمایت، خاکی‌اند که در آن می‌رویی، نه طلاهای بیرونی.

هر بار که در ذهنت جمله‌ات تکرار می‌شود، جمله را با حرکات بدن همراه کن —

لبخند کوچک + لمس قفسه سینه + کشش بازوها به‌سوی بیرون، مثل آغوش.

آن‌وقت می‌بینی که «من می‌دهم و می‌گیرم در تعادل عشق» دیگر شعار نیست،

بلکه ریتم طبیعی نفسِ توست

 

بیشتر بدانید :

 

مهار-درایور -پرومیشن چیست ؟

 

اسکریپت چیست ؟

در صورتی که قصد دارید با مباحث خودشناسی و پیش نویس زندگی بیشتر آشنا شوید، ، پیشنهاد ما این است که پکیج از عزت نفس تا ارتباط موثر که شامل دو محصول کاربردی می باشد را با تخفیف فوق العاده تهیه فرمائید. این دوره آموزشی،حاصل پژوهش ها و جست و جوهای ده ساله ماست که با متد انجمن بین المللیTA تهیه شده است.

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *