موهبت تنهایی چگونه باعث افزایش خودآگاهی و رشد انسان می شود؟

برخی از روانشناسان تنهایی را بخشی از شرایط انسانی می دانند که اگرچه دردناک است، اما ممکن است باعث افزایش خودآگاهی نیز شود.

وقتی افراد به هر دلیلی موفق به برقراری ارتباط به دیگری نمی شوند. و یا رابطه برقرار می شود ولی  به هر دلیلی به مشکل بر می خورد، رابطه قطع و یا یک طرفه می شود در واقع فرد انرژی و توجهی که از طرف مقابل دریافت می کرده را دیگر نخواهد داشت و حس بسیار بدی بر فرد مستولی می شود،. اگر شما هم این حس را تجربه کرده اید،

در این مواقع از خودتان بپرسید، الان که تنها هستم چرا این حس بد بر من غالب شده ! یعنی من از مصاحبت با خودم لذت نمی برم ! یعنی من حاضر نیستم ساعتی باخودم تنها باشم !

 

اگر بتوانید به این موضوع آگاه شوید که طرف مقابلتان با عدم توجه به شما چه لطف بزرگی در حقتان کرده با تمام وجود او را ستایش خواهید کرد . او با این رفتارش به شما یادآوری می کند که چقدر شما از با خود بودن احساس بدی دارید ! او به شما یادآوری می کند که تو حاضر نیستی ساعتی با خودت تنها باشی ، تو حتی تحمل یک روز تنها زیستن با خودت را نداشتی چطور انتظار داری من یک عمر کنارت باشم !!! تو از خودت فرار می کنی، من چطور جذب تو شوم !

 

آیا اینکه با خودت به صلح برسی ، خودت را بپذیری، خودت را نظاره کنی و دوست داشته باشی سخت است !؟ شاید بله شاید خیر …. نه می شود گفت سخت است نه آسان ، بلکه تمرین می خواهد ، تمرینی که نیاز به تکرار دارد.

 

سوالی که از خودت هر لحظه باید بپرسی ، بنویسی و پاسخ دهی، این باشد :

 

چرا من با او خیلی حالم خوبه ! ولی با خودم ( اسمت را بنویس ) حالم خوب نیست ؟

 

چرا وقتی قرار است با هم رستوران برویم با شوق و ذوق دوش می گیرم ، بهترین لباس ها را می پوشم و عطر می زنم ولی وقتی با خودم هستم یا حال بیرون رفتن ندارم یا اینکه اگر بروم مدام توجهم به تنهایی و بی کسی خودم است ؟

 

چرا به خاطر او حاضرم مسافت طولانی را رانندگی کنم تا به مقصد مورد نظر برسم ولی به خاطر خودم حتی حاضر نیستم ماشینم را استارت بزنم ؟

 

چرا برای او کادو می خرم ، برایش تولد می گیرم ، گل می خرم ولی در تنهایی حاضر نیستم حتی یکی از این کارها را برای خودم انجام دهم ؟

 

یا اگر گاهی این لطف ها را برای خودم می کنم ، حسم به همان اندازه عالی نیست ، چرا هورمون اکسی توسین (هورمون شادی آور عشق ) در وجودم ترشح نمی شود ، چرا با تمام آن شور و اشتیاقی که او را دوست دارم، نمی توانم خودم را دوست داشته باشم ؟

 

چرا واقعا ؟ آیا او را بیشتر از خودم دوست دارم ؟

 

چرا نمی توانم خودم را به اندازه یک غریبه دوست داشته باشم ؟

 

به تمام سوالات خودشناسی بالا پاسخ بده و ساعتها به آن فکر کن.

موهبت تنهایی

تو باید به این درک برسی که زندگی یک سفر است و تو الان بخشی از این سفر هستی که باید با تنهایی خودت دوست شوی ، باید درس تنهایی را بیاموزی . درس این بخش این است که زخم های وجودت را درمان کنی و از آن بخش از وجودت که از تو تنفر دارد آگاه شوی و موهبت آن را دریافت کنی.

 

بعضی ها می گویند، اوووه، چه مسخره ! چگونه ! چگونه می شود از تنهایی لذت ببرم ؟ چه چیزی به خودم بگویم ؟ زندگی شور، حرارت، عشقی می خواهد. دو کلام عاشقانه ، یک مهمانی دورهمی با خانواده همسر که کلی احترام دریافت کنم، یکی دوتا بچه و….

 آخر تنهایی چه موهبتی دارد!

پاسخ این است که قرار نیست تو تنها باشی و تمام آنچه آرزویت است را دریافت نکنی ، فقط قرار است آن بخش از وجودت که از آن نفرت داری درمان شود و تازمانی که این بخش درمان نشود در بیرون از خودت عشقی دریافت نخواهی کرد، چون جهان آینه تمام نمای درون تو است.

 

گاهی ترس از گذر زمان تو را به وحشت می اندازد ، اوووه خدای من ، پس کی من می خواهم از تنهایی رها شوم! 30 سالم شد! 40 سالم شد ! همه خواهر و برادرهایم ازدواج کردند ، همه بچه دار شدند، من هنوز مجردم ، باید کاری بکنم ، مهمانی شرکت کنم ، جایی حضور یابم که با فردی جدید ملاقات کنم ، باید کاری بکنم …

 

تمام این پروسه انزجار از تنهایی در واقع فرار از خود است ، فرار از کسی که حاضر نیستی با او روبرو شوی، چه حس غریبی ست ، که ما خودمان را دوست نداریم ، چه حس غریبی ست که نمی توانیم خودمان را در آغوش بکشیم ! البته این حس طبیعی است و 98 تا 99 درصد انسانها ( به نسبتهای مختلف ) نمی توانند به حس عمیق خوددوستی راه یابند. در خصوص این مسئله که چرا ما در مرحله من بدم قرار داریم در پکیج از عزت نفس تا ارتباط نفس مفصل توضیح داده شده است. و خروج از پیش نویس زندگی و رسیدن به مرحله من خوبم با تکرار و تمرین قطعا امکان پذیر است . فرایند درمان این زخم کهنه دوران کودکی و پیش نویس زندگی را آغاز کن و زندگیت را به بهترین شکل و با عشق بساز .

 

سایر مقالات را در لینک زیر بخوانید:

 

لینک صدها مقاله و داستان 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *