ده راهکار افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس- ویدئو آموزشی

در ویدئوهای آموزشی زیر ده راهکار مفید افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس آمده است ، این ویدئوها به شما کمک می کند در ابتدا درک درستی از مفاهیم اعتماد به نفس و عزت نفس داشته باشید و با راهکارهای ارائه شده، به سطح مناسبی از عزت نفس سالم دست یابید.

 

ده راهکار افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس- قسمت اول

دانلود ویدئو قسمت اول از آپارات 

ده راهکار افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس- قسمت دوم

دانلود ویدئو قسمت دوم از آپارات

ده راهکار افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس- قسمت سوم

دانلود ویدئو قسمت سوم از آپارات

 

 

اگر نیاز به مطالعه مقاله در خصوص اعتماد به نفس و عزت نفس دارید لینک های زیر را مطالعه کنید

اعتماد به نفس چیست ؟

عزت نفس چیست ؟

تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس با غرور و خودشیفتگی چیست ؟

در صورتی که قصد دارید به صورت منظم و جدی برای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس خود وقت بگذارید،پیشنهاد ما این است که  محصول اعتماد به نفس و عزت نفس به روش TA را خریداری نمایید، این محصول پاسخ افرادی است که می خواهند از علت رفتارهای خود و دیگران آگاه شوند ،شخصیت خود را بهبود بخشیده و فرزندانی با اعتماد به نفس و عزت نفس پرورش دهند.

این محصول حاصل پژوهش ها و جست و جوهای ده ساله ماست که با متد انجمن بین المللیTA تهیه شده است .

 

هوش هیجانی

هوش هیجانی  چیست ؟

هوش هیجانی، که اغلب به آن EQ گفته می شود، مجموعه ای از روش های مدیریت فردی و مهارت اجتماعی است که به طور کلی فرد را قادر می سازد تا در کار و زندگی موفق شود.

هوش هیجانی، احساسی یا عاطفی شامل شناخت، کنترل عواطف و هیجان‌های خود است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی گفته می‌شود که فراتر از دایره مشخصی از دانش‌های پیشین، مانند بهره هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است.

اصطلاح هوش عاطفی و نخستین تعریف رسمی هوش هیجانی به همراه مفهوم پردازی و مدل سازی قابل اتکا ، برای اولین بار در دهه 1990  توسط دو روان‌شناسی به نام‌های جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، می‌توانند عواطف خود را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.

 

دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی» در سال 1995  اولین فردی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان کرد. گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقا تمامی توانایی‌های فردی را در دایره خود دارد و به طور خلاصه به پنج حوزه اساسی هوش هیجانی پرداخته است :

شناخت هیجان‌ها و احساسات خود: خودآگاهی

مدیریت هیجان‌ها و احساسات خود: خودمدیریتی

 خودانگیزشی

تشخیص و درک هیجان‌ها و احساسات دیگران: دیگرآگاهی

مدیریت رابطه با دیگران: دیگر مدیریتی

 محققان شاید اصطلاح هوش هیجانی را اوایل دهه‌ 90 میلادی مطرح کردند، اما رهبران کسب‌وکار خیلی سریع این مفهوم را به نفع خودشان قبضه کردند.

هوش هیجانی در کسب و کار و سازمان

بر اساس مفهوم هوش هیجانی EQ ، موفقیت قویاً تاثیرگرفته از امتیازات شخصی نظیر پشتکار، توانایی کنترل خود و مهارت در برقراری ارتباط و سازگاری با دیگران است.

در شرایطی که مقالات بسیاری درباره نحوه ارتقاء هوش هیجانی کارکنان نوشته شده، ولی مدیران استخدام ، معمولاً سراغ افرادی می روند که قبلاً در آزمون‌های EQ نمرات بالاتری کسب کرده‌اند.

کارمندانی که EQ بالاتری دارند، در قالب یک گروه بهتر کار می‌کنند، سریع‌تر با تغییرات سازگار می‌شوند و انعطاف‌پذیرتر هستند. این‌که یک فرد چه مدارک تحصیلی و چه توانایی‌ها و مهارتهایی دارد مهم است ولی اگر او فاقد فاکتورهای اصلی هوش هیجانی باشد، بعید است در درازمدت موفقیتی در سازمان کسب کند.

به همان اندازه که تکامل، پذیرش فناوری‌هایی جدید و نوآوری برای یک شرکت لازم است، وجود فاکتورهای هوش هیجانی در کارمندان هم اهمیت فزاینده‌ای در دنیا پیدا کرده است.

دانیل گلمن در کتابی به نام “هوش هیجانی“چیست ؟ و چرا از IQ مهم تر است ؟ به پنج دسته‌بندی از هوش هیجانی اشاره می‌کند.

برای استخدام کارجویانی که قرار است در شرکت یا سازمان به رشد و تکامل برسند، دنبال افرادی باشید که دارای این پنج دسته توانایی باشند:

خودآگاهی

اگر یک فرد دارای سطح سالم و مناسبی از خودآگاهی باشد، نسبت به نقاط ضعف و قوت خود و این‌که رفتارش چگونه روی دیگران تاثیر خواهد گذاشت نیز مسلط خواهد بود. یک شخص خودآگاه معمولاً بهتر از دیگران می‌تواند از انتقادات سازنده چیزی یاد بگیرد.

خودتنظیمی

شخصی که EQ بالایی دارد قادر است به شکلی بالغانه احساسات خود را بروز دهد و در مواقع لزوم، خویشتن‌داری را تمرین کند. چنین فردی به جای سرکوب احساسات خود، آنها را به شکلی کنترل‌شده و محدود بروز می‌دهد.

انگیزه

افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش محسوب می‌شوند، خودانگیخته هستند.این افراد به هنگام بروز ناامیدی عموما خوش‌بین و انعطاف‌پذیر هستند و با یک بلندهمتی و جاه‌طلبی درونی، خود را از مهلکه ناامیدی خارج می‌کنند.

 

همدلی

انسانی که از ویژگی همدلی برخوردار است، صاحب حس دلسوزی و درک طبیعت انسان هم هست ، حواسی که به او اجازه می‌دهند تا با انسان‌های دیگر  به لحاظ احساسی رابطه برقرار کند. توانایی همدلی به شخص اجازه می‌دهد که خدمات خوبی به دیگران ارائه کند و نگرانی‌ها و دغدغه‌های آنها را پاسخ دهد.

ارتباطات انسانی

اشخاصی که هوش هیجانی بالایی دارند قادرند تا خیلی سریع با هم‌گروهی‌های خود رابطه‌ای برپایه توافق و اعتماد برقرار کنند. آنها همچنین از جنگ قدرت و زیرآب‌زنی اجتناب می‌کنند. آنها از کار کردن با سایرین لذت می‌برند و روابطشان با دیگران را بر پایه احترام پیش می‌برند.

همان‌قدر که جستجو و استخدام افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند مهم است، رفتار مبتنی بر هوش هیجانی هنگام برخورد نیازهای کارمندان دنیای امروز نیز برای مدیران و رهبران کسب و کار حیاتی است.

بسیاری از کارمندان و کارگران مسن‌تر، کارشان را در همان شرکتی آغاز کرده‌اند که در آن بازنشسته شده‌اند. بسیاری از افراد نسل قدیم به یک شغل صرفا به عنوان وسیله‌ای برای امرار معاش نگاه می‌کردند. امروزه اما بسیاری از کارمندان از شغل خود چیزی بیشتر از دریافت حقوق انتظار دارند. نسل‌های جدید در عین این‌که شاهد تحمل ناامیدی‌های موجود و اخراج‌های متعدد در محل کار توسط همکاران وفادار مسن خود هستند، متوجه شده‌اند که آن نگاه قدیمی دیگر همیشه جواب نمی‌دهد.

با وجود این‌که نیازمندی‌های احساسی کارمندان ممکن است برای کارفرماها مانند یک طومار بلندبالا به نظر برسد، اما این نیازمندی‌ها ارزش توجه کارفرمایان را دارد. سرمایه‌گذاری روی هوش هیجانی برای یک سازمان کارمندانی متعهدتر و سرسپرده‌تری که تمام تلاش خود را برای به جلو راندن سازمان به کار می‌گیرند به همراه خواهد داشت

چرا هوش هیجانی تا این اندازه مهم است؟

تحقيقات جديد درباره فعاليت مغز انسان،نشان می دهد كه بهره احساسات و هيجانات انسان (Emotional Quotient) نسبت به بهره هوشی (Intelligent Quotient) معيار واقعی تری برای سنجش موفقيت انسان است.به عبارت ديگر هوش احساسی ياEQ تعيين كننده كاميابی‌انسان در زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی است نه بهره هوشی يا IQ .
در بررسی ها روشن شده است كه عوامل كاميابی افراد برجسته ناشی از احساسات مثبت (EQ+) است كه آنان در خود ايجاد می كنند و برعكس، افراد ناموفق كسانی هستند كه احساسات منفی (EQ-) را در خود پرورش می دهند . اين عوامل احساسی مثبت عبارتند از احساس عزت نفس، خويشتن پذيری،‌ مسؤوليت پذيری، آرمان داری، برنامه ريزی ذهن، مثبت انديش‍ی،‌ رويا پردازی، الهام گرفتن، تغيير پذيری، خوشرويی،‌ ماجراجويی، بردباری و … و از جمله احساسات منفی می توان از بدبينی، ترس از شكست، اضطراب، احساس ناتوانی، فرار از پذيرش مسؤوليت،‌ احساس عدم امنيت و … نام برد.
“كنت بلانچارد” در كتاب “سيری در كمال فردی” می نويسد: «من به هنگام سخنرانی،‌ تنها به ذهن و انديشه خود متوسل نمی شوم، بلكه بسياری از اوقات از قلبم كمك می گيرم. اگر براي اداره زندگی فقط به ذهن خود متكی شوم، پس از مدتی از پای در می آيم. از اين رو تصور می كنم كه بهترين شيوه آن است كه از قلب خود آغاز كنم، به اين اميد كه انديشه ام به كمك احساسم بشتابد و كار را به پايان ببرد».

“فكر” و “احساس” عوامل دوگانه در تصميم گيری هستند كه در واقع، احساس، نيروی محرك و برانگيزاننده فكر است. هر فكری را كه می خواهيم جامه عمل بپوشانيم،می بايست به وسيله احساس يا تمنايی مانند عشق يا هيجان،‌ برانگيخته و فعال كنيم كه به آن هوش احساسی يا استعداد عاطفی (EQ) می گوئيم.

اصطلاح هوش احساسی را در سال 1990 “پيتر سالوی” و “جان ماير” برای بيان كيفيت درك افراد، همدردی با احساس ديگران و درك رابطه هيجانات افراد با بهبود زندگی به كار بردند.
آیا تابه حال احساس کرده ایدکه نمی توانید با احساستان ارتباط برقرار کنید؟ آیا آرزو می کردید که احساسات دیگران را بهتر درک می کردید؟ تمرینات زیر راانجام دهید و برای افزایش هوش هیجانی، کتاب زیر را دانلود و مطالعه بفرمایید:

یک لیست احساسات  تهیه کنید

در طول یک روز عادی ، شما احتمالا یک دوجین احساسات مختلف را تجربه می کنید و این احساسات روی عملکرد شما تاثیر می گذارد . این آسان است که بدون بررسی دلیل کارهایی که می کنید زندگی کنید ، اما فقط یک روز سعی کنید تا احساساتتان را پیگیری کنید . وقتی که متوجه شدید درحال انجام کاری به شکل اتوماتیک هستید ، یک لحظه صبر کنید و افکارتان و چیزی که احساس می کنید را تجزیه و تحلیل کنید و در دفترچه ای بنویسید. با توسعه توانایی خود در شناسایی انگیزه عاطفی پشت اعمالتان ، شما درک بهتری از خودتان و روش احساسی خود خواهید داشت .

خودتان را بیان کنید

آگاهی از چیزی که احساس می کنید یک چیز است و توانایی شرح احساساتتان به دیگران یک چیز دیگر ! اینکه بتوانید احساستان را به دقت شناسایی کنید به همان اندازه مهم است که قادر به انتقال آن به دیگران به شیوه درست باشید . و بهترین راه برای بهتر شدن در بیان احساسات انجام آن است ! دفعه بعدی که احساس ترس ، غم ، هیجان و یا هزاران احساس دیگر کردید، به دوست و یا آشنایی که هوش هیجانی بالایی دارد زنگ بزنید ودرباره وضعیتی که تجربه آن ،ریشه اصلی احساسات شماست ،صحبت کنید .از آنها بخواهید بگویند که فکرمی کنند شما چه احساسی دارید و ببینید که آیا گفته های آنها با آنچه شما حس می کنید یکیست ؟ اگر با هم درتضاد بودید ،در مورد راههای انتقال حالت عاطفی خود به شکل واضح بحث کنید .

یادبگیرید تا احساسات منفی خود را مدیریت کنید

استرس ، افسردگی ، و اضطراب تنها تعداد کمی از احساسات منفی هستند که شما ممکن است در طول یک روز یا هفته تجربه کنید . هوش هیجانی، بیشتر نیازمند توانایی مدیریت احساسات منفی است . پس از اینکه آموختید احساسات خود را شناسایی کنید ، باید برای کاهش احساسات منفی تلاش کنید . راهکار های متفاوتی برای انسان های مختلف موثر است ، ممکن است دریابید که تهیه یک لیست ( چه ذهنی ویا نوشته شده) ازراه حل های موثر، زمانی که احساسات شما منفیست، به شما کمک می کند . وقتی که در حال تجربه احساسات مضر و مخرب هستید ، به لیستتان مراجعه کرده و برای مقابله با آنها از یکی از استراتزی های شخصی خود استفاده کنید .

از گوش دادن ، درس بگیرید

یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید : “خدا به ما دو گوش و یک دهان داده فقط به یک دلیل:دوبرابر مقداری که حرف می زنید گوش کنید “. در میان دستوراتی که برای بهبود هوش هیجانی وجوددارد ، گوش دادن یکی از عناصر کلیدی است . دفعه بعدی که یک دوست با مشکلی به سراغ شما می آید ، به صورت آگاهانه تلاش کنید تا واقعا به آنچه که می گوید گوش دهید . به او اجازه دهید تا به طور کامل خودش را بیان کند ، قبل از اینکه با عقایدتان وسط حرفش بپرید . به دقت گوش کردن قبل از صحبت کردن ، به شما امکان درک احساسات اورا به دقیق ترین شیوه ممکن می دهد ، البته قبل از اینکه نصایح شما رنگ تمایلاتتان را بگیرد .

مطالعه نشانه های غیرکلامی هیجانی

بعضی اوقات ، مردم بدون گفتن حتی یک کلمه، احساسشان را نشان می دهند . در درک و تشخیص احساسات دیگران، مهم است که به دقت نشانه های غیر کلامی آنها را ارزیابی کنید. برای تمرین این موضوع، سعی کنید بخشی از فیلم یا برنامه تلویزیونی را بدون صدا تماشا کنید . ببینید آیا می توانید بگویید بازیگران چه احساسی را با حالات چهره و زبان بدن خود به تصویر می کشند.

آیینه شدن شخصیتی را امتحان کنید

بازتاب شخصیت یا آیینه شدن یک راه خوب است، با دیدن احساساتی که دیگران به نمایش می گذارند و بازگرداندن همان احساسات به آنها از طریق اعمالتان، می توانید هوش هیجانی خود را افزایش دهید . اگر شما می توانید به طور موثر آیینه شخصیت دیگران باشید ، در شرایط مناسب ، این تکنیک می تواند به شما برای افزایش تفاهم با مخاطبان کاری و یاساختن یک رابطه محکم با دوستان معمولی کمک کند .
در حالی که کاوش در احساسات خود شما و دیگران می تواند تهدید آمیز، دشوار ، و گاهی اوقات مداخله گرانه باشد ، همچنین می تواند نتایج خوبی برای شما به همراه داشته باشد .اگر شما منتظرزمانی خاص برای افزایش هوش هیجانی خود هستید ، باید بگویم که هیچ گاه فرا نمی رسد ، همین حالا زمان مناسب برای اینکار است ، پس زمان را از دست ندهید واز همین حالا شروع کنید :

بهبود هوش هیجانی 

هوش هیجانی شما می تواند در طول زندگیتان روند افزایشی خود را طی کند و حتی می تواند در تمام عرصه های زندگی شما بهبود یابد . شما می توانید در خلوت و با همراه همکاران، دوستان، همسایه ها، خانواده، فامیل،یا آشنایان روی هوش هیجانی تان کار کنید. ایجاد هر تغییر اساسی و قابل توجهی در هوش هیجانی، حدود 3 تا 6 ماه زمان می برد، اما اگر پاسختان به هر کدام از پرسشهای زیر مثبت است، این زمان ارزش هر تغییر را که در زندگیتان ایجاد می کند، دارد.

آیا دوست دارید خانه یا محل کارتان، زیر ذره بین شما باشد ؟

آیا مایلید که به شکل موثرتری استرس هایتان را مهار کنید ؟

آیا دوست دارید که نفوذ گسترده تر و بیشتری داشته باشید ؟

آیا دوست دارید که به اهدافتان پایبند بوده و در مسیر رسیدن به آن ها گام بردارید ؟

آیا دوست دارید که اطرافیانتان بازدهی بیشتری داشته باشند ؟

آیا مایلید ریسک پذیرتر بوده و بر ترس ناشی از تغییر غلبه کنید ؟

آیا دوست دارید که نگرش مثبت تر و امیدوارتری داشته باشید ؟

و در نهایت دوست دارید زندگی موفق تر و رضایت بخش تری داشته باشید ؟

این کتاب به شما کمک می کند تا با هوش هیجانی بیشتر آشنا شوید و در ادامه مجموعه آموزشهای این سایت را برای افزایش هوش هیجانی و رشد و توسعه فردی خود دنبال کنید.

 

 

 

 

 

 

اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس یا Self-Confidence به این معناست که یک نفر به  توانمندی‌های خودش باور و اعتماد داشته باشد.

اگر فردی را ببینید که همواره با خود تکرار می‌کند که من نمی‌توانم، من نمی‌دانم، از پس این کار برنمی‌آیم و … مطمئنا اولین حرفی که به او می‌زنید، این است که اعتماد به نفس کافی نداری!

 

اعتماد به نفس پایین به این معنی است که فرد، به توانایی‌های خود باور ندارد و به مرور زمان به این نتیجه می‌رسد که از عهده انجام کارها برنمی‌آید.

ممکن است شرایط خانوادگی و نوع برخورد والدین، از شما یک آدم با اعتماد به نفس پایین ساخته باشد، ممکن است بر اثر برخی از تجربه‌های ناخوشایند، به کلی اعتقادتان را به توانایی‌هایی که دارید، از دست داده باشید و یا به هر دلیل دیگری، به این نتیجه رسیده باشید که نمی‌توانید از پس انجام برخی کارها و مسئولیت‌ها بربیایید. همه این‌ها می‌توانند از شما یک انسان با اعتماد به نفس پایین بسازند.

اما سوال اینجاست که آیا می‌توان اعتماد به نفس را افزایش داد؟

پاسخ ما به این پرسش، قطعا مثبت است! البته که باید راهش را بلد باشید ، ما در ادامه با معرفی روش‌هایی ساده، از شما یک انسان مطمئن، باصلابت و دارای اعتماد به نفس بالا خواهیم ساخت.

 

پیشنهادهایی برای غلبه بر اعتماد به نفس پایین :

1-متنی مثبت در مورد خودتان بنویسید گفتگویی درونی که من درون شما را تقویت کند .

2- به دقت بیندیشید و اهداف 5 ساله خود را روی کاغذ بیاورید نسخه ای از آن را درکشوی میزتان نگهداری کنید و روزی چند مرتبه آن را بخوانید ، این متن به شما کمک می کند اهداف خود را به خاطر داشته باشید و به شما احساس غرور می بخشد .

3- اگر هدف شما با موقعیت شغلی یا مکانی کنونی تان همخوانی ندارد برنامه ای برای تفکر بیشتر درباره ی چیزهایی که واقعا می خواهید بگذارید تا خودآگاهی خود را افزایش دهید. شاید زمان آن باشد که یک دوره مشاوره شغلی یا مشاوره در رابطه با زندگی شخصی خود، انجام دهید تا به شما در شفاف شدن آنچه می خواهید کمک کند.

وقتی موقعیت ما تفاوت عمده ای با ندای درونمان دارد تقویت اعتماد به نفس با تکرار و تمرین بیشتر و تمرکز بر ذهن خودآگاه امکان پذیر است .

پنج کاری که در آن مهارت دارید و دو کاری که در آن مهارت زیادی ندارید (از باغبانی گرفته تا کار با نرم افزار پاورپوینت ). زمانی را صرف فکر کردن در این مورد کنید، که چگونه می توانید وقت بیشتری به کارهایی که در آن مهارت دارید اختصاص دهید و وقت کمتری صرف اموری کنید که در آن مهارت کمتری دارید. چیزهایی که باعث می شوند در آن احساس ناکفایتی کنید از زندگیتان حذف کنید یا متعهد شوید اقدامی در جهت کسب مهارت در آن زمینه ها انجام دهید.

4- در ذهنتان فیلمی بسازید که نزدیک شدن شما به اهدافتان را نشان دهد، تصویرسازی ذهنی مثبت، کمک زیادی به خروج افکار منفی از ذهن شما خواهد نمود .

5-روی ظاهر خود کار کنید،وقتی احساس می کنیم که ظاهر خوبی داریم،احساس بهتر و اعتماد به نفس بالاتری خواهیم داشت. همه می توانند از آنچه دارند بهترین استفاده را ببرند. لبخند زدن، پاکیزگی، نگاه کردن به چشمان دیگران و با متانت راه رفتن، هزینه ای ندارد .

6-وانمود کنید که اعتماد به نفس دارید. “جمله وانمود کنید تا به آن دست یابید “واقعا عمل می کند. می توانید کار را به این شیوه انجام دهید: یک فیلم ذهنی شفاف از خود بسازید، در حالی که با اعتماد به نفس مثبت در کار یا زندگی شخصی خود رفتار می کنید .سعی کنید که برای سه روز تمام کاملا مثل این فیلم رفتار کنید، انگار که دارید در فیلمی بازی می کنید. آرام و مطمئن به خود رفتار کنید . در طول روز فیلم ذهنی تان را در مغزتان ببیند. پژوهش ها نشان می دهد که اکثر مردم بعد از تظاهر ، اعتماد به نفس  پیدا می کنند  .

7-شخصی را که از او خجالت می کشید، در نظر بگیرید. متنی بنویسید درباره ی این که چگونه در حضور این شخص عقاید خود را بیان کنید و با صدای بلند سخن بگویید. متن خود را با صدای بلند در خلوت بخوانید. افکار خود را با اعتقاد راسخ بیان کنید و نگران کلمات نباشید . این شخص را پیدا کنید و احساسات یا نظراتی را که در گذشته در حضور او بیان نمی کردید، بیان کنید. هرگز نظر خود را با تعصب و سلطه جویانه بیان نکنید، اما رسمی سخن بگویید .

8-اگر در نشست ها نظرات خود را بیان نمی کنید، باید این کار را شروع کنید. تصمیم بگیرید در هر جلسه ای که هستید، در کاری مشارکت کنید. این روش را امتحان کنید : برنامه ریزی فراتر از از زمان حال داشته باشید. موضوعی را که با آن علاقه دارید انتخاب کنید و از قبل برنامه ریزی کنید که در آن نشست می خواهید چه مطالبی را در مورد آن بیان کنید. اگر در مورد موضوع نشست اطلاعات خاصی ندارید، به عنوان یک تکلیف سعی کنید اطلاعات بیشتری در آن حوزه به دست بیاورید. درباره آن تحقیق کنید یا با همکارانتان صحبت کنید . آن چه را قرار است بگویید تمرین کنید. با خود تکرار کنید “ من می توانم این کار را انجام می دهم .من این کار را انجام خواهم داد “ زودتر از آنکه فرصت کنید تصمیم تان را تغییر دهید، شروع به صحبت کردن کنید .بیان نظرات و مشارکت در امور، موجب تقویت اعتماد به نفس و تقویت مهارت های رهبری می شود .

9-به دنبال فرصت هایی برای سخنرانی باشید. هر کاری را که در آن مهارت دارید یا موضوعی که بر آن مسلط هستید انتخاب و پیشنهاد کنید تا درباره ی آن در نشست ها یا جلسات گروهی کاری صحبت نمایید . اگر با مخاطبان کم تعداد شروع کنید، صحبت برای عده ی بیشتر و مخاطبان چالش برانگیز مانند اعضای هیئت مدیره برایتان آسان تر خواهد شد.

سخنرانی خود را قبل از موعد به دقت آماده کنید و روی آن چه می خواهید بگویید، تمرین کنید. قبل از شروع، لبخند بزنیدو نفس عمیقی بکشید، زیرا اغلب اوقات وقتی عصبی هستیم، نفس کم می آوریم.

10-مسئله ای نیست اگر برای رسیدن به اهداف مهم تر، بعضی رویه ها را زیر پا بگذارید، تصمیم درستی در مورد این که کدام عرف و رویه ها باید نادیده گرفته شوند، اتخاذ کنید و همیشه دلایل و مدارک مستدلی داشته باشید تا اگر کسی به خاطر تخطی از رویه های موجود بازخواستتان کرد، بتوانید پاسخگو باشید. بخش عظیم قدرت و اعتماد به نفس از تمرین تصمیم گیری مستقل به جای پیروی از رویه های اختیاری روی کاغذ ناشی می شود .

11-هر هدفی را به هدف های کوچکتر تقسیم کنید. تقویت اعتماد هدف بسیار بزرگی است و بیشتر به خیال می ماند. این تخیل را به قدم های کوچکتری تبدیل کند.مثلا امروز صبح  با فلانی تماس می گیرم. یا در نشست امروز بعدازظهر اظهار نظر خواهم کرد. یا برای پیدا کردن شغل به فلان جا خواهم رفت .

12- هر قدمی را که در راستای هدف یا تخیل بزرگتر خود برمی دارید ثبت کنید. کنار هر قدمی که ثبت می کنید، پاراگرافی در مورد نقش این کار در تقویت اعتماد به نفستان بنویسید سعی کنید هر اقدام را جداگانه با احساسی که در شما ایجاد کرده مرتبط کنید. هر چقدر بیشتر میان هر یک از تجربه ها و هدفتان ارتباط ایجاد کنید، بیشتر به هدفتان نزدیک خواهید شد .

13-به مشکلی که دارید فکر کنید، نظرتان چیست ؟چه احساسی دارید و در حال حاضر مشغول انجام چه کاری هستید ؟این ها را در چند جمله بنویسید. حال داستانی بنویسید درباره این که دوست داشتید الان مشغول چه کاری بودید، چه احساسی داشتید و به چه چیزی فکر می کردید، داستانتان را مانند فیلمی در ذهنتان تکرار کنید. بار دیگر که در شرایطی مشابه قرار گرفتید و حس کردید الگوهای رفتاری قدیمی تان دارند تکرار می شوند، می توانید رفتار تازه ای پیش بگیرید.

بیشتر بدانید:

ده راهکار افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس- ویدئو آموزشی

 

عزت نفس زیربنای اصلی اعتماد به نفس می باشد

اعتماد به نفس یک ویژگی شخصیتی بسیار مهم است ولی زیر بنای اصلی آن عزت نفس می باشد ، لذا تلاش کنید تا قصر آرزوهای خود را روی زمین حاصلخیز عزت نفس بنا نهید ، نکته های زیر را هر روز با خود مرور کنید:

  1. برچسب‌هایی مانند ترسو و خجالتی را به خود نزنید و اجازه این کار را به دیگران نیز ندهید.
  2. کمالگرایی را فراموش کرده و خود را با افراد درجه یک مقایسه نکنید.
  3. به جای تمرکز بر ویژگی‌های منفی خود، به ویژگی‌های مثبت دیگران توجه کنید.
  4. آنچه که هستید را بپذیرید و خودتان را دوست داشته باشید.
  5. لبخند زدن را فراموش نکنید
  6. ورزش کردن تاثیر زیادی روی روحیه، توانایی‌ها و از همه مهم‌تر اعتماد به نفستان خواهد داشت؛ پس تا می‌توانید ورزش کنید.
  7. به ظاهر و سبک لباس پوشیدن خود، توجه بیشتری داشته باشید.
  8. با خودتان مهربان باشید و هرگز خود را بی‌رحمانه قضاوت نکنید
  9. ایمان داشته باشید که هرکسی اشتباه می‌کند؛ پس از اشتباهات خود خجالت نکشید.
  10. بر روی چیزهایی تمرکز کنید که می‌توانید آن‌ها را تغییر دهید. (بر روی چیزهایی دقیق شوید که تحت کنترل شما هستند و می‌توانید آن‌ها را عوض کنید)
  11. کارهایی که شما را خوشحال می‌کنند، بیشتر انجام دهید.
  12. موفقیت‌های کوچک‌تان را جشن بگیرید و از این کار خجالت نکشید.
  13. همواره برای شکست و یا پاسخ‌های منفی احتمالی، آمادگی لازم را داشته باشید تا شوکه نشوید.
  14. در مورد عزت نفس بیشتر بدانید : لینک عزت نفس