چگونه ذهن ناخودآگاه خود را در راستای رسیدن به اهدافمان تغییر دهیم ؟

همانطور که می دانید نیروی بیکران شفابخش برای تغییر، در اعماق ذهن ناخودآگاه همه ما گنجانده شده است ولی احساسات و عواطف منفی مثل خشم، نفرت، ترس و اضطراب که مربوط به باورها و الگوهای پیش نویس زندگی می باشد اجازه دستیابی به این نیروی بیکران را نمی دهد و علی رغم اینکه همه افراد به صورت خودآگاه خواستار موفقیت هستند ولیکن برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه به آنها اجازه تغییر را نمی دهد.

ذهن تحلیلی، دیواری بین ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه

 

افراد از طریق ذهن خودآگاه نمی توانند وارد ذهن ناخودآگاه شوند و تغییرات مورد نظر خود را در این قسمت ایجاد نمایند. در واقع تنها راه ورود به ذهن ناخودآگاه عبور از ذهن تحلیلی می باشد. هر چقدر دیوار ذهن تحلیلی ضخیم تر باشد ورود به بخش ذهن ناخودآگاه سخت تر می باشد و  هر چقدر دیوار ذهن تحلیلی نازک تر باشد ورود به این بخش راحت تر بوده و فرد در حالت تلقین پذیری به راحتی می تواند وارد ذهن ناخودآگاه شده و الگوها و برنامه ریزی های جدید ذهنی را در این بخش ایجاد نماید.

 

ذهن تحلیلی چیست ؟

 

ذهن تحلیلی نقش مهمی در زندگی افراد ایفا می کند و تصمیمات مهمی مثل انتخاب شغل، ازدواج، مهاجرت و … را سبک و سنگین می کند و درست و یا غلط بودن آنها را تحلیل می کند. ما برای ادامه حیات و بقا به ذهن تحلیلی نیاز داریم ولیکن برای ورود به ذهن ناخودآگاه نیاز داریم این بخش از ذهن را در هنگام مراقبه خاموش کنیم تا بتوانیم به برنامه های ذهن ناخودآگاه دستیابی داشته باشیم و آن ها در راستای رسیدن به رویاهایمان دستکاری کنیم.

 

ذهن تحلیلی چگونه شکل می گیرد؟

 

ذهن تحلیلی در سن 6 تا 9 سالگی شکل می گیرد، در واقع بچه ها تا سن 6 سالگی ذهن تحلیلی ندارند، به همین دلیل هر چیزی را به راحتی می پذیرند و بدون هیچگونه مقاومتی رویاهای بزرگ را باور می کنند. افرادی که دیواره ذهن تحلیلی آنها ضخیم است در پذیرش رویاهای بزرگ، مقاومت بیشتری دارند.

یک فرد کارمند، ممکن است از قدرت ذهن ناخودآگاه، برای رسیدن به رویاهای بزرگ باخبر باشد و گاها به تصویر سازی ذهنی برای رسیدن به خانه رویایی ، ماشین دلخواه و همسر رویاهایش بپردازد ولیکن ذهن تحلیلی او به محض تصویرسازی وارد عمل میشود و با منطق و استدلال شروع به آوردن دلایل لازم و کافی برای دور از دسترس بودن رویاهایش می کند و با استدلاهایی مانند اینکه با این حقوق بخور و نمیر چگونه می توانم آن خانه را داشته باشم !، چگونه می توانم ماشین دلخواهم را بخرم ! و …. او را از آرزوی رسیدن به رویاهایش جدا می کند، اینجاست که افکار جدید ثروت ساز نمی تواند از دیواره ذهن تحلیلی عبور کند و وارد ذهن ناخودآگاه شود.

 

عبور از ذهن تحلیلی در هنگام مراقبه

 

هدف از مراقبه این است که ما از ذهن تحلیلی خود عبور کنیم،در هنگام مراقبه امواج مغزی ما در حالت آلفا قرار می گیرد و فرد در این حالت از ذهن خودآگاه خود به ذهن ناخودآگاه وارد می شود. امواج مغزی کودکان در 6 سال اول زندگی حالت کاملا کندی دارد و این باعث می شود اطلاعات به آسانی وارد مغز کودک شود . در دوران بزرگسالی نیز برای ورود به این بخش از مغز نیاز داریم امواج مغزی خود را کند و روی امواج آلفا تنظیم کنیم .

 

استرس خود را مدیریت کنید

 

وقتی فرد در شرایط استرس زای شدید قرار می گیرد ذهنش به شدت تحلیلی می شود و هورمون استرس باعث فعال شدن مدارهای مغزی قبلی مربوط به پیش نویس زندگی می گردد . در این حالت بسته به پیش نویس زندگی و دوران کودکی ممکن است افراد مختلف شرایط متفاوتی را تجربه کنند.

 

در یک شرایط یکسان مثل از دست دادن شغل ، فردی ممکن است به شدت دچار اضطراب شود در حالی که فرد دیگر، با پذیرش شرایط موجود و مدیریت شرایط استرس زا دنبال شغل جدید می گردد و تمام فرصت های شغلی را با حفظ آرامش بررسی می کند تا شغل مورد نظرش را بیابد. هر چقدر الگوهای پیش نویسی مربوط به دوران کودکی فرد مربوط به تجربه اضطراب شدید تر باشد ، نیاز است که فرد مدیریت بیشتری بر ذهن خود داشته باشد و به جای افتادن در 95٪ حالت ناخودآگاه مربوط به پیش نویس زندگی، ذهن خود را مدیریت کند و حالت آفرینش را به جای حالت بقا انتخاب نماید و به سمت میدان امکان تغییر جهت دهد.

 

3 قدم مهم در مراقبه

 

1-در میان تمام مشغله های زندگی زمانی را برای مراقبه و قطع رابطه با این دنیا در نظر بگیرید، موبایل و کامپیوتر خود را خاموش کنید، توجه تان را از محیط ، افراد و زمان بردارید و تمام توجه خود را به لحظه حال و تنفس خود معطوف کنید.

 

2-در طول مراقبه ممکن است ذهن به گذشته و آینده گریز و به صورت رفت و برگشت در تمامی این افکار پرسه بزند، در این حال فقط به مشاهده گری افکار خود بپردازید و تنها به افکار خود آگاه شده و توجه خود را مجدد به تنفس خود معطوف کنید، هر بار که افسار ذهن خود را می کشید و آن را از گذشته و آینده به زمان حال می آورید یک پیروزی برای شما اتفاق می افتد و مقداری انرژی در مغزتان آزاد می شود.

 

3- بدن در اکثر اوقات در مقابل مراقبه مقاومت می کند، و از شما می خواهد که کار عبث مراقبه را رها کنید و به کارهای مهم روزانه مثل چک کردن ایمیل، بررسی کردن خبرهای روزانه ، سرزدن به شبکه های اجتماعی ، دوش گرفتن، و سایرکارهای مهم روزانه بپردازید، هربار که ذهن و بدنتان در برابر مراقبه مقاومت کرد، به حالت دستوری به ذهنتان بگویید که همین جا بنشین و کاری که به تو می گویم را انجام بده.

 

به ذهنتان دستور دهید که من در کنترل تو نیستم، تو در کنترل منی… و به او اطمینان دهید که بعد از اتمام مراقبه برای همه کارهای دیگر زمان کافی وجود خواهد داشت، و مراقبه تنها زمان اندکی از کل ساعات بیداری شما را به خود اختصاص می دهد. هر بار که افسار ذهنتان را می گیرید و بدنتان را برای نشستن در محل مراقبه تربیت می کنید یک پیروزی دیگر برای شما اتفاق می افتد و مقداری انرژی دیگر در مغزتان آزاد می شود.

 

یادتان باشد هر زمان شما تلاش می کنید بر شخصیت قدیم خود غلبه کنید مقداری انرژی در مغزتان آزاد می شود و همه این انرژی های آزاد شده، میدان ارتعاشی شما را قوی تر نموده و اتصال به میدان امکان را برایتان امکان پذیرتر خواهند نمود.

بیشتر بدانید :

پیش نویس زندگی life script

 

تحلیل پیش نویس زندگی در فیلم رستگاری 

 

اسرار سرنوشت در لایف اسکریپت شماست

اگر می خواهید با پیش نویس زندگی بیشتر آشنا شوید پیشنهاد ما این است که دوره آموزشی جامع تحلیل رفتار متقابل TA که طبق استاندارد انجمن بین المللی ITAA  تهیه شده را خریداری فرمایید. همچنین دوره اعتماد به نفس و عزت نفس به روشTA شما را با 4 وضعیت زندگی در پیش نویس زندگی آشنا خواهد کرد 

 

 

 

 

 

 

 

 

هنر گوش دادن فعال Active Listening

 

یکی از سخت ترین کارها در ارتباط، گوش دادن به صحبت های طرف مقابل می باشد. اما تفاوت بسیار زیادی بین شنیدن (Hearing) و گوش دادن (Listening) وجود دارد  در واقع شنیدن، یک بحث کاملاً‌ فیزیولوژیک است  و صرفاً به معنای فعال شدن سنسورهای شنوایی ما در اثر امواج صوتی  طرف مقابل است اما گوش دادن یک مهارت شناختی (Cognitive) است که اگر به درستی صورت گیرد فرد می تواند رفتار طرف مقابل را تحلیل و بررسی کند .

 اغلب ما در ارتباط با دیگران حرف‌های زیادی را می‌شنونیم. اما به حرف‌های کمی گوش می‌دهیم.

مهمترین خطا در یک گفتگو این است که همزمان با صحبت های طرف مقابل به پاسخی که می خواهیم بدهیم فکر کنیم.

اغلب افراد فکر می کنند اگر در یک گفتگو یا مذاکره سکوت کنند و بعد از پایان یافتن صحبت های طرف مقابل کمی فکر کنند و سپس پاسخ دهند فردی ضعیف و مذاکره کننده ای کم دان محسوب می شوند در حالی که کاملا برعکس است :

وقتی با تمام وجود به صحبت های طرف مقابل گوش می دهیم و بعد از پایان صحبت هایش کمی سکوت می کنیم و گودالی بین فکر و سخن خود ایجاد می کنیم او احساس می کند که حرفهای ارزشمندی زده و صحبت هایش برای ما مهم بوده و انتقال این احساس خوب نوعی نوازش مثبت برای طرف مقابل محسوب می شود .

پس از پایان گفتگو کسی به خاطر نمی آورد که شما چقدر سکوت کرده اید تنها پاسخ شما که در ذهن مخاطب باقی خواهد ماند .

سوال پرسیدن، بخش بسیار مهمی از مهارت گوش دادن  فعال است

افراد عاشق صحبت کردن درباره زندگی ، شغل ، دانش و بینش خود هستند و از این کار بسیار لذت می برند، اگر تلاش کنید دقیق به صحبت های طرف مقابل گوش دهید و سئوالات هوشمندانه بپرسید، آنها را به دادن اطلاعات اضافی در مورد خودشان ترغیب می کنید و به میزانی که افراد در گفتگو و مذاکرات دیتاهای بیشتری به شما می دهند، شما در ارتباطات بعدی پیروزتر و موفق تر خواهید بود. وقتی را که طرف مقابل صرف پاسخ دادن به پرسش شما می‌کند، عملاً در خدمت شماست.

سوال پرسیدن، هم این اطمینان را به طرف مقابل می‌دهد که به حرف‌هایش گوش می‌دهید و هم باعث می‌شود خودتان دقت و تمرکز بیشتری در گفتگو پیدا کنید بنابراین،‌ هرگز به فرصتی که در اختیار دیگران قرار می‌دهید تا به سوالات شما پاسخ دهند، حس بد نداشته باشید

زبان به دهان بگیرید

وقتی شخص دیگری در حال حرف زدن است وسط حرفش نپرید، به جای او حرف نزنید و اجازه بدهید که خودش جملاتش را تمام کند. سعی کنید خاموش بنشینید و فقط گوش دهید. زمانی که صحبت گوینده با شما تمام شد، آن وقت شاید لازم باشد خودتان در مورد چیزی که گوش داده‌اید حرف بزنید و توضیح دهید تا مطمئن شوید که پیام طرف مقابل‌تان را درست متوجه شده‌اید.

توجه و تمرکز داشته باشید

فقط و فقط به چیزی که می گوید کاملا توجه و تمرکز کنید. خط‌خطی کردن یا بازی کردن با کاغذهای جلوی دست‌تان، از پنجره بیرون را دید زدن، به اطراف نگاه کردن وَر رفتن با ناخن‌های دست ، غرق شدن در افکار و کارهای این شکلی را کنار بگذارید.

صبور باشید

گاهی ممکن است طرف مقابل‌تان مکث کند، مکث کردن همیشه به این معنی نیست که حرف گوینده تمام شده است. پس صبور باشید و اجازه دهید که طرف مقابل‌تان با زمان‌بندی خودش پیش برود. یادتان باشد هر وقت کسی مکث کرد، فورا رشته‌ی کلام را به دست نگیرید و سعی نکنید که جمله‌اش را با کلمات خودتان تمام کنید.

گوش دادن در حوزه انرژیک

افراد در زمان صحبت کردن میزانی از انرژی خود را به طرف مقابل انتقال می دهند، اگر به این مسئله واقف باشید و پذیرای این انرژی باشید به راحتی می توانید چندین واحد از این انرژی را در خود ذخیره نمایید.

همچنین اگر با اشتیاق به صحبت های طرف مقابل گوش دهید شما نیز در حال ارسال انرژی به طرف مقابل خواهید بود و با این کار انرژی بین شما تقویت و مضاعف می شود و همین بالارفتن انرژی و افزایش ارتعاش باعث ایجاد یک حس خوب بین شما و طرف مقابل خواهد شد، پس آگاهانه این انرژی را مضاعف و ارتباطات خود را بهبود بخشید.

بیشتر بدانید :

 

تکنیک انتقاد سازنده ساندویچی

 

راهکار محبت و نوازش در برخورد با افراد دشوار -رویکرد تحلیل رفتار متقابل TA

 

 

 

 

فرمول ساده و کاربردی جهت ترس از تغییر

ترس از تغییر یک ترس واقعی است که اکثر افراد آنرا دوست ندارند، آدمها کتاب های خودشناسی زیادی می خوانند، محصولات روانشناسی زیادی می خرند، دوره های انگیزشی زیادی شرکت می کنند ولی آن دوره ها را به پایان نمی رساند و در میانه راه آن را رها می کنند زیرا ترس از تغییر آنها را عقب می کشد، واقعیت این است که این ترس کاملا درونی و طبق برنامه ریزی صورت گرفته در ذهن ناخودآگاه است.

برنامه ریزی ذهن برای بقا و زنده ماندن است و از همان دوران کودکی و نوجوانی ذهن برای ثابت نگه داشتن همه چیز و همه کس طرح ریزی شده است. از قرنهای گذشته ما تمایل داشتیم که در همان حصارهای دیوار شهرمان بمانیم و قبایل خود را ترک نکنیم، با آدمهای ثابت و همیشگی رفت و آمد کنیم و همان غذاهای همیشگی را بخوریم، به همین دلیل از تغییر می ترسیم.

 

ترس از دست دادن شغل و روبرو شدن با محیط جدید کاری ما را وادار میکند تا در همان حصار امن که سالهاست در آن رنج می کشیم بمانیم و فرصت تغییر را در خود ایجاد نکنیم. ترس از دست دادن بیمه تامین اجتماعی و حقوق ثابت ما را از رسیدن به رویای بیزنس شخصی باز می دارد. ترس از بی پول ماندن ما را از مهاجرت به شهر و کشور جدید باز می دارد، ترس از تنهایی و حرف مردم ما را در یک رابطه سمی اسیر می کند و سالیان سال اجازه تغییر و رهاشدن را به ما نمی دهد. راه حل در برنامه ریزی دوباره ذهن  برای غلبه بر ترس از تغییر است .

همانطور که می دانید 95٪ ذهن ناخودآگاه ما در دوران کودکی بر طبق الگوها و رفتارهای پدر، مادر و جانشین روانی آنها در پیش نویس زندگی شکل گرفته است و فقط 5٪ آن در سن بزرگسالی به صورت خودکار تحت کنترل ماست. هدف تمام دوره های خودشناسی آگاهی یافتن به آن قسمت از ذهن ناخودآگاه است که کاملا از سطح هوشیاری ما خارج است ولی با مشاهده گری افکار، احساس و رفتار خود می توانیم آنها را کنترل و در راستای محقق شدن اهدافمان و غلبه بر ترس از تغییر از آن استفاده کنیم .

 

چگونه بر ترس از تغییر غلبه کنیم ؟

یکی از موانع اصلی رسیدن به ثروت ، آسایش و فراوانی، باورهای شکل گرفته در سطح ناخودآگاه است که موجب ترس از تغییر می شود. به طور مثال فردی دوست دارد برای خودش کار کند و با رنج کارمند بودن برای همیشه خداحافظی کند هربار که تصمیم به تغییر می گیرد باورهای موجود در سطح ناخودآگاه او را از تصمیم فوق منصرف می کند و ابهامات و سئوالات پی در پی ذهن او را برای ماندن در حاشیه امن بمباران می کند.

 

-اگر این حقوق ثابت را از دست بدهم و نتوانم در بیزینس خود موفق شوم چه !

-اگر در آن بیزینس وارد شوم و طرف مقابل پولم را بالا بکشد چه !

-اگر کارمندهای زیادی استخدام کنم و درست کارهایشان را انجام ندهند چه !

-اگر با دردسرهای مالیاتی درگیر شوم چه !

-اگر شغل دوم همسرم که در ارتباط با زنهای متعدد است موجب خیانت به من شود چه …! پس بهتر که همین شغل کارمندی را ادامه دهد.

 

ذهن در برابر این سئوالات هیچگونه مقاومتی نمی کند و دنبال دلایل برای رد این ادعاهای دروغین نیست ، چون تمام الگوهایی که در دوران کودکی از پدر، مادر و جانشین روانی آنها (پدربزرگ و مادربزرگ و سایر اطرافیان…. ) در ذهن ناخودآگاه و پیش نویس زندگی خود ثبت و ضبط نموده مبنی بر ماندن در حاشیه امن کارمندی و خطر نکردن می باشد.

دفترچه ثبت قفل های روانی

از امروز دفترچه ای برای خود تهیه کنید و تمام باورهای خود را در آن یادداشت کنید، باورهای اشتباه همان بازدارنده های موفقیت شما هستند که جزیی از ناخودآگاه شما شده و به شما اجازه تغییر را نمی دهند . این باورهای دروغین را با باورهای جدید جایگزین کنید و به دنبال الگوهایی برای رد ادعای باورهای ذهنی کنونی خود باشید.

باورهای محدود کننده و بازدارنده های سطح ناخودآگاه خود را بشناسید

در این قسمت تعدادی از باورهای محدود کننده که مانع تحقق یک زندگی ایده آل می باشد را ذکر می کنیم ، این باورها به شما اجازه ورود به دنیای فراوانی ، سلامتی ، شادی و سعادت را نمی دهد. شما می توانید در مورد خود بیشتر تعمق کنید و مهارها یا بازدارنده های سطح ناخودآگاه خود را شناسایی کنید.

پول مهم نیست آرامش مهمه !

دوستی داشتم که از رییس خود نفرت داشت و بارها در صحبت های خود تکرار می کرد، اگر من اکنون در سختی و بی پولی به سر می برم خیلی مهم نیست ، به جای آن آرامش عمیقی دارم ، در حالی که رییسم با میلیاردها میلیارد پولی که دارد این آرامش را ندارد او فرد خسیسی است و فقط انبارداری در این دنیا بیش نیست و نمی تواند از پولش به خوبی استفاده کند. در صورتی که من بارها رییس این فرد را دیده بودم که مسافرت های خارجی می رود در بهترین جای شهر خانه دارد و زندگی بسیار مرفهی برای خود و زن و فرزندش تهیه کرده بود ولی در ذهن این خانم این باور اشتباه نقش بسته بود که ایشان غذای درستی نمی خورد و به سلامت خودش اهمیت نمی دهد پس فرد موفقی نمی تواند باشد.

این باور از دوران کودکی در ذهن این خانم کارمند شکل گرفته که افراد ثروتمندی که پول ، املاک و مستغلات زیادی دارند همیشه خوشبخت نیستند و در آرامش به سر نمی برند و نفرت و خشم از افراد پولدار به او اجازه ثروتمند شدن نمی داد و این موضوع به مهار و بازدارنده ای از پیش نویس او برمی گردد که کاملا زندگی کنونی او را برای عدم ثروتمند شدن برنامه ریزی کرده بود.

چه فایده پول داشته باشی ولی بچه نااهل داشته باشی .

او مدام در صحبت هایش تکرار می کرد که پول خوشبختی نمی آورد ، من افراد زیادی را می شناسم که ثروت هنگفتی دارند ولی بچه معتاد و نااهلی دارند که موجب آزار و اذیت و شکنجه روحی این افراد ثروتمند شده اند، مهم این است که یک لقمه نان سر سفره ات باشد و بچه هایی داشته باشی که موجب افتخار تو در آینده باشند، این مهار پیش نویسی در ضمیر ناخودآگاه به او اجازه ثروتمند شدن نمی داد و در تمام طول عمر هم همان یک لقمه نان و آب باریکه ای که باور داشت برایش فراهم می شد.

در اینگونه موارد برای غلبه بر این ذهنیت اشتباه باید به دنبال الگوهایی برای رد باورهای درونی خود باشید ، مثلا خیلی از افراد هم هستند که پول ندارند ولی بچه هایی نااهل و معتاد دارند و در واقع ثروتمند بودن هیچ ربطی به سالم و غیر سالم بودن شخصیت فرزندان ندارد.

تغییر باورهای اشتباه

تلاش کنید برنامه ریزی قدیمی و اشتباه ذهن خود در مورد ثروت را شناسایی کنید و یک به یک آنها را در دفترچه خود یادداشت کنید سپس باورهای جدید را جایگزین باورهای اشتباه و قدیمی نمایید. و به یاد داشته باشید که این تغییر یک شبه اتفاق نمی افتد و ذهن برای پذیرش نیاز به الگو دارد، افرادی را پیدا کنید که بر خلاف الگوی ذهنی شما بسیار موفق هستند و بارها و بارها این الگوها را به ذهنتان نشان دهید تا در اثر تکرار ، ذهن آن افکار را پذیرش کند ، افکار جدید، باعث ایجاد احساس جدید در شما می شود و سپس رفتارجدید، موجب ایجاد تغییرات پایدار در زندگیتان خواهد شد.

 

سخت ترین بخش تغییر

مهم ترین و سخت ترین بخش تغییر، گذر از رودخانه تغییر است، در زمان تغییر، ترس، تردید، دودلی و غیرقابل پیش بینی بودن امور به سراغ شما می آید، و اینجا همان جایی است که اکثر افراد آن را دوست ندارند و از آن فرار می کنند، به همین دلیل تغییر برایشان سخت به نظر می رسد. بیشتر افرادی که از عدم نتیجه گیری در خصوص مثبت اندیشی و پروسه کنترل افکار می نالند در واقع یک مشکل مشترک دارند، این افراد با اینکه عزم خود را برای تغییر دائمی جزم می کنند ولی 2 ساعت بعد از تصمیم اولیه، بدن همان مواد شیمیایی قبل را می خواهد، و افکاری مثل ترس، تردید، اضطراب وجودشان را فرا می گیرد و این افراد علی رغم تصمیم خود، دوباره در پیش نویس زندگیشان و در برنامه ریزی ذهن ناخودآگاهشان گیر می افتند، مثل معتادی که تصمیم به ترک مواد می گیرد ولی بعد از چند ساعت، وسوسه بازگشت به دنیای خلسه او را از ادامه مسیر تغییر بازمی دارد.

فرمول ساده تغییر

بهترین راه حل  غلبه بر بازگشت به خاطرات گذشته و افتادن در پیش نویس زندگی،خلق آینده مورد نظر است. برای خلق، باید هر آنچه را از آینده دلخواهتان میخواهید را در مغزتان نصب و ایجاد نمایید ، تا مسیرهای سپناپسی مربوط به شخصیت جدید شما جایگزین مسیرهای قبلی شخصیت گردد، طبق تحقیقات عصب شناسی این پروسه (4.5 روز ) 4 تا 5 روز زمان می برد، و در این زمان باید شخص مسیرهای جدید را در مغزش سیم کشی و شلیک کند و آینده مورد نظرش را مدام تصور و تجسم نماید. در واقع قبل از تحقق آینده مورد نظر باید  به بدنتان همان احساسی را بدهید که در زمان رسیدن به سلامتی، ثروت، عشق و موفقیت در شما ایجاد می شود. از آنجایی که بدن شما تفاوت بین واقعیت و خیال را تشخیص نمی دهد، آن شرایط و موقعیت ها را طبق آنچه شما در ذهن ناخودآگاهتان ثبت و ضبط کرده اید برای شما در دنیای بیرون محقق خواهد کرد.

بیشتر بدانید :

تحلیل پیش نویس زندگی در فیلم رستگاری 

 

اسرار سرنوشت در لایف اسکریپت شماست

 

بازدارنده هایی که مانع رسیدن شما به رویاها و اهدافتان می شوند !

 

 

اگر می خواهید با پیش نویس زندگی بیشتر آشنا شوید و پیامهای والد و احساسات کودک درون را بشناسید، پیشنهاد ما این است که دوره آموزشی جامع تحلیل رفتار متقابل TA که طبق استاندارد انجمن بین المللی ITAA  تهیه شده را خریداری فرمایید. همچنین دوره اعتماد به نفس و عزت نفس به روشTA شما را با 4 وضعیت زندگی در پیش نویس زندگی آشنا خواهد کرد 

 

 

 

 

بازگشت نفرین به خود – مجموعه داستان تو (21)

وقتی از تاثیر بازگشت نفرین، به زندگی خودش با او صحبت کردم، با عصبانیت فریاد زد،کسی که سالها مرا آزار داده ، جسم و روح مرا زخمی کرده، روزگارم را سیاه کرده، من و بچه هایم را بدبخت کرده، چطور می توانم ببخشم و نفرین نکنم! اگر بدیها و ظلم هایی که این فرد به من کرده به خودش برنگردد و تقاص بدیهایش را پس ندهد، من دیگر این خدا را باور ندارم!

 

شاید برای افراد آسیب دیده، پذیرش این واقعیت مشکل باشد ولی این یک قانون است و در واقع دلیل بازگشت نفرین به خود، این است که چنین افرادی در سطح ارتعاشی منفی قرار دارند و به مرور زمان که این حس منفی در وجودشان تقویت می شود، از مدار عشق و میدان امکان دور می شوند و در مدار عصبانیت،نفرت و کینه قرار می گیرند و اتفاقات بد و بدتری را برای خود رقم می زنند.

از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل یک شخصیت سالم برای احقاق حق و حقوق خود از فرد ظالم با الگوی رفتاری کارآمد وارد عمل می شود، این فرد به دلیل ساختار شخصیت رشد یافته خود یا در ارتباط با افراد ناشایست و نامناسب قرار نمی گیرد و یا اگر بنا به دلایلی در این شرایط قرار گرفت به جای ماندن در نقش مظلوم و پیراهن قربانی با اتخاذ تدابیر لازم، سریعا از آن رابطه خارج می شود. بسیاری از افراد هنوز به این اصل ساده نرسیده اند که دنیا بازتاب درون خود ماست. اگر در مدار افراد نامناسب هستیم به دلیل یک ناهماهنگی در درون خود ماست و تا آن زخم کهنه پیش نویسی دوران کودکی را درمان نکنیم بارها و بارها شرایط و اتفاقات بد و مشابه را به زندگیمان جذب خواهیم کرد.

 

در واقع یک شخصیت سالم، وقتی در اثر رفتار و گفتار نامناسب دیگران، چاقویی در بدنش وارد می شود به جای نگه داشتن آن چاقو در بدنش و لعن و نفرین طرف مقابل، سریعا خود را به یک درمانگر می رساند چاقو را از بدنش خارج می کند و زخم و جراحت را مرهم می گذارد و برای آرامش روحش، آن خاطره را برای همیشه فراموش می کند. معجزه بخشش در معنویت حقیقی،پاکی دل و بزرگ شدن روح اتفاق می افتد.

 

نویسنده : لیلا امیری نسب 

 

بیشتر بدانید :

 

آموزشهای تحلیل رفتار متقابلTA

سایر مقالات و مجموعه داستان تو 

اسرار سرنوشت در لایف اسکریپت شماست

اگر می خواهید با پیش نویس زندگی خود بیشتر آشنا شوید، زخم های دوران کودکی خود را شفا دهید و ارتباط موثری با دیگران برقرار کنید، پیشنهاد ما این است که پکیج آموزشی از عزت نفس تا ارتباط موثر با متد TA که طبق استاندارد انجمن بین المللی ITAA  تهیه شده را خریداری فرمایید

 

 

 

 

 

عشق به زندگی ،بخشش ، عشق به خدا در تحلیل فیلم کلبه the shack

دانلود تحلیل فیلم کلبه از آپارات 

 

این فیلم از این جهت برای تحلیل انتخاب شده که به افراد کمک کند دردها و رنج های زندگی را اول از همه بپذیرند و از درون همان درد، درس زندگی را بیاموزند، درسی که موجب پرواز و بزرگ شدن روح می گردد.

داستان فیلم درباره یک مرد مسیحی است که دختر کوچکش توسط یک قاتل سریالی به قتل رسیده و سالها پس از مرگ او در یک سیر رویایی با فردی که در فیلم خدا نامیده میشوند دیدار میکند تا بتواند خود و قاتل دخترش را ببخشد .

 

بزرگترین پارادوکس زندگی این است که زندگی گاهی بر مبنای درد است ولی انسان همیشه به دنبال لذت است به همین دلیل انسانهای سطحی به محض برخورد با هر تضاد و چالش از هم می پاشند و توانایی ادامه راه را در خود نمی بیند. ولی انسانهای بزرگ می دانند که باید از لحظه حال بزرگتر باشند و احساسشان از شرایط کنونی متعالی تر باشد تا روحشان با منبع الهی پیوند یابد.

 

چالش و تضاد عنصر پایدار جهان است اما امید تا ابد برایت باقی خواهد ماند. چالش ها تکه‌هایی از جهان هستند. تکه‌‌هایی انکارناپذیر از سیاهی این جهان. اما نور درون ماست. درون خودمان. و خدایی که تماما نور است. و ….. تحلیل بقیه داستان را برای خودتان باقی می‌گذارم تا پس از دیدن فیلم کشفشان کنید.

 

 

نام فیلم : کلبه (2017)

نام انگلیسی : The Shack

مدت زمان : 2:12:30

 

در این داستان به موضوع بخشش و عدم قضاوت دیگران پرداخته شده است،  بخشش بزرگترین مرحله گذر از جهنم موجود به بهشت موعود می باشد، در واقع اگر ما نتوانیم افرادی که به ما ظلم و ستم کرده اند را ببخشیم، به آرامش حقیقی و بعد الهی وجودمان راه پیدا نخواهیم کرد.

مک در این داستان ، علی رغم مقاومت شدید درونی بالاخره موفق می شود قاتل دخترش را ببخشد و غمی که بر قلبش سنگینی می کند را مرهم گذارد، پس از گذر از مرحله بخشش، او بدون قضاوت و پیشداوری، به دیگران عشق می ورزد و زندگی شادتری را تجربه می کند.

 

همانطور که به مفهوم عزت نفس از نگاه TA بارها پرداخته ایم فردی که در اوج عزت نفس قرار دارد، از هر گونه خشم ، کینه ، نفرت، قضاوت و دشمنی از دیگران مبرا است و در یک صلح درونی با خود و دیگران به سر می برد، در این فیلم به موضوع قضاوت به خوبی پرداخته شده تا افراد بتوانند بدون پیش داوری در مورد خوب یا بد بودن آدمها آنها را بپذیرند و دوست داشته باشند.

 

در واقع همانطور که در نظریه TA به نقش پیش نویس زندگی افراد در شکل گیری شخصیت پرداخته می شود در این داستان به موضوع دوران کودکی و پیش نویس زندگی به خوبی اشاره شده تا افراد بدون اینکه نقش خدا را بازی کنند آدمهای خوب و یا به ظاهر بد را به طور یکسان بپذیرند و به رهاشدگی و عشق به تمام هستی و موجودات دست یابند.

تحلیل سایر فیلم ها را در لینک زیر ببینید :

تحلیل فیلم از نگاه تحلیل رفتار متقابل TA 

اگر قصد دارید با پیش نویس زندگی خود بیشتر آشنا شوید و آسیب های دوران کودکی خود را شناسایی و درمان کنید ، پیشنهاد ما این است که پکیج آموزشیTA  که طبق استاندارد انجمن بین المللی TA تهیه شده را خریداری فرمایید.

 

ثبت نام / ورود

ورود

عضویت